پسرک چشم حنایی
دیروز (1/12/93) هوا خیلی عالی بود ، بارون زده بود و حسابی همه جا تر و تازه بود ، تصمیم گرفتیم ناهار رو بیرون بخوریم ، رفتیم سمت دالاهو ولی اینقدر شلوغ بود که جا نشد ، ماشاالله همه ماشین ها مدل بالا . ما هم با پراید ، محمد به شوخی گفت قفل پدال رو بزنم ، بهش گفتم یه پول هم بده به این آقا که حواسش به ماشینمون باشه یه موقع روش خط نندازن . خلاصه اونجا که نتونستیم بمونیم رفتیم سمت باغ منوچهری . خیییییییییلی خوب بود ، موزیک ، غذا ، فضای باز . دیدم روی دیوار نوشته نقاشی روی صورت کودکان رایگان . پرهام رو بردیم و روی صورتش نقاشی کشید ، خودشم خی...
نویسنده :
فریده
9:36